کد خبر: ۶۹۸
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۷
بعضی وقت ها پدرها و مادرها آنقدر حرف می‌زنند، فرصتی برای اظهار نظر بچه‌ها و نوجوانشان فراهم نمی‌کنند.
بعضی وقت ها پدرها و مادرها آنقدر حرف می‌زنند، فرصتی برای اظهار نظر بچه‌ها و نوجوانشان فراهم نمی‌کنند.

یک بار با یک نوجوانی که دو بار اقدام به خودکشی و فرار از خانه کرده بود، صحبت می‌کردم. هر چه با او صحبت کردم دیدم هیچ مشکلی ندارد و خودش همه چیز را بلد است.

 تعجب کردم! وقتی با مادر او صحبت کردم، مادرش گفت: بله، فرزندم همه چیز را بلد است و خودش نجات بخش بسیاری از بچه ها در مدرسه بوده است.

خود مادر هم در مدرسه مربی بود. گفت و گوی با مادر را ادامه دادم تا سر نخی بدست آورم. بعد از مدتی احساس کردم خسته شدم و دارم خفه میشم!! حرف از دهان من بیرون نیامده بود، او تلقی به فهم می‌کرد و دو برابر توضیح می‌داد.

 احساس کردم با فرزند خود نیز اینگونه است. از او پرسیدم: آیا پیش آمده که به فرزند خود نمی‌دانم بگویید؟ گفت: نه! من برای همه سوال‌های او پاسخ دارم! به نظرم آمد، همین احساس خفگی به فرزند او هم دست داده.

گفتم مدتی در برابر فرزند خود اظهار ناتوانی کنید، نمی‌دانم بگویید، اجازه دهید او هم راجع به موضوعات فکر کند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد اگر یک هفته بعد به او پاسخ دهید. این کار انجام شد و فرزند نوجوان او خوب شد. در دوره نوجوانی لازم است مجال اظهار نظر به فرزند داد.

حجت الاسلام پناهیان. دوره کرامت۱

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: