کد خبر: ۷۴۷
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۹
فرض کنید، من دارم راه می‌روم یا غذا می‌خورم. این کار خوب است یا نه؟ برای یافتن پاسخ این سوالات و سوالات دیگری مانند اینکه، درس می‌خوانم، دانشگاه می‌روم، می‌خوابم و حتی نماز می‌خوانم باید از خود بپرسیم، «که چی بشه؟» یعنی هدفمان از انجام این کارها چیست؟ اما یک جایی به این می‌رسیم که دیگر جا ندارد بپرسیم که چی بشه و آنجا خداست.
فرض کنید، من دارم راه می‌روم یا غذا می‌خورم. این کار خوب است یا نه؟ برای یافتن پاسخ این سوالات و سوالات دیگری مانند اینکه، درس می‌خوانم، دانشگاه می‌روم، می‌خوابم و حتی نماز می‌خوانم باید از خود بپرسیم، «که چی بشه؟» یعنی هدفمان از انجام این کارها چیست؟ اما یک جایی به این می‌رسیم که دیگر جا ندارد بپرسیم که چی بشه و آنجا خداست.

چون خدا خودش اول و آخر است. مثل آب که خیسی جزئی از وجودش است، خداوند هم ذاتا غایت است. اگر برای انجام کاری، آنقدر رفتیم تا رسیدیم به خداوند، آن کار خوب است و همه کارهای قبلی هم خوب می‌شود.

 اما ما معمولا به جایی می‌رسیم که دیگر هدفی نداریم جز اینکه بگوییم دلم خواست! هدف آخر ما هر چه بود، آن خدای ماست. حال گاهی خدای انسان، خدای حقیقی است و گاهی خداهای خود ساخته.

"دکتر صداقت زاده"

دوره دوم: تدریس کتاب منظومه تربیتی اندیشه شهید مطهری، ترم اول: فطرت و روش‌ها و ارزش‌ها در تربیت، همراه با پاسخ به مسائل تربیتی بر اساس نظام تربیتی شهید مطهری توسط گروه پژوهشی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: