در این حالت، وقتی مادر از پدر خانه ناراحت می‌شود، نباید با این رفیق درد دل کند! یعنی درست نیست مادر، از اختلافات و مشکلات با پدر، نزد دختر نوجوان خود درد دل کند.
چرا که این کار از یک طرف جنس مخالف را در ذهن او تضعیف می‌کند و از طرف دیگر، هویت جنسیتی دختر هم تضعیف می‌شود و دغدغه‌ها و سوالاتی در ذهن او ایجاد می‌شود.
مانند اینکه: چرا مامان من درآمد ندارد؟ چرا برای ۱۰۰ تومان باید اینقدر با بابا چانه بزند؟! چرا مادرم درسش را بعد از ازدواج رها کرده؟ چرا درسش را تمام کرده اما به سر کار نرفته؟!
اینجا هر جوابی که مادر به دخترش بدهد در شکل گیری هویت جنسیتی او موثر است.
لازم است مادرها چنین پاسخ‌هایی به دختر خود دهند که: من خودم دوست نداشتم سر کار بروم، دوست داشتم فضایی شاد در خانه برای شما فراهم کنم، در عین حال مسیر رشدم را هم طی این مدت طی کردم.
لازم است توجه کنیم که دختر نباید احساس کند، که ازدواج و فرزندآوری، مادر را از مسیر رشد بازداشته است. چرا که اگر در دختری چنین احساسی شکل بگیرد، حتی اگر در کودکی از محبت پدر لبریز شده باشد، نسبت به جنسیت خود دچار مشکل خواهد شد.
مادری در مسیر رشد است که برای خود ارزش قائل است، شاداب و اهل علم است. به این معنی که خود را ملزم به مطالعات روزانه و استفاده از سخنرانی‌های اساتید مختلف می‌داند.
"خانم دکتر لواف"